تحقیق الزام و آزادی در زبان انگلیسی
بحث اول: یافتن صورت مسئله
ما چگونه یادگیری زبان را آغاز میکنیم؟ معمولاً با پرس وجو از دوستان و با بررسی جوانبی چون زمان و مکان تشکیل کلاسها، هزینه ثبتنام و طول مدت دوره، یک مرکز آموزشی یا مدرس زبان را انتخاب میکنیم و پس از شرکت در تعیین سطح آن دوره، با پرداخت شهریه مسیر را ادامه میدهیم. پس از مدت زمانی اگر همت داشته باشیم و کار را رها نکنیم، یک مرحله را تمام میکنیم و مرحله بعدی را آغاز میکنیم و همین طور تا به آخر. و این آخرین مرحله همیشه برای ما مهمتر از خود مسیر است. رسیدن به این آخرین برای ما یعنی دستیابی به بالاترین تواناییهای زبانی، رویایی که همه ما داریم: زبان انگلیسی را به خوبی زبان فارسی به کار ببریم (مگر در بکارگیری زبان فارسی چقدر تبحر داریم؟) یادم میآید که نه تنها خودم بلکه تمام دوستانم وقتی برای پرس و جو و ثبت نام به یک مرکز زبان میرفتیم اولین سوالمان این بود که چقدر طول میکشد تا به این آخرین مرحله برسیم و آیا بعد از این آخرین، یک مرحله دیگر هم هست و مرکز آموزشی باهوش آن بود که همیشه یک آغاز دیگر پس از هر پایان داشته باشد.
این تنها نکته عجیب اما معمول نبود. عجیبتر اینکه اغلب ما، خصوصاً در مراحل بالاتر، از احساس عدم پیشرفت گلایه داشتیم و (به رغم نتایج مثبت آزمونها) حس میکردیم آن میزان که عدد و رقم دوره نشان میدهد (مثلاً Upper Intermediate یا Advanced)، قابلیتها و مهارتهای زبانی ما رشد نکردهاند. این مسئله به مرور به دغدغه ذهنیام تبدیل شد، اینکه:
چرا بسیاری از ما ایرانیان به رغم صرف هزینههای مادی، فکری و زمانی، کمتر در امر زبانآموزی موفق میشویم؟
قطعاً بخشی از مشکل به سیستمها و روشهای آموزشی یا مدرسان بازمیگردد، کم کاری و برخی عادات بد آموزشی ما (که بعداً به برخی از آنها اشاره خواهم کرد) نقش مهمی دارند اما شاید هیچیک از اینها علت اصلی نباشد، بایست ایراد را در نحوه ورود ما به بحث و شیوه آغاز کردن و تداوم دادن آن جستجو کرد.
برای مخاطبین این سایت که اکثریت آنها مهاجرت را هدف اصلی زندگی خود قرار دادهاند زبان انگلیسی یک الزام است. الزامی که بر تمامی ابعاد زندگی آتی سایه انداخته است. بحث دانستن زبان انگلیسی نیست؛ مسئله بکارگیری آن است. در این میان، زمان هم به عنوان رقیب ما عمل میکند. حالا دیگر میدانیم که یک فرصت چند ماهه تا چند ساله داریم، فرصتی که به سرعت میگذرد پس مهم این است که با دقت به بازنگری در فرآیند زبانآموزی اقدام کنیم. اینکه از کجا شروع کنیم تا در مسیر درست ادامه دهیم اهمیت کلیدی دارد.
از کجا شروع کنیم؟
آموزش زبان به برداشتن چند گام اولیه اما مهم نیازمند است. گامهایی که توجه به آنها در آغاز، زمان و هزینه زیادی از ما نمیگیرد اما بیتوجهی به آنها، گامهای بعدی را کند، خستهکننده و غیرموثر خواهد کرد. این گامها عبارتند از:
1- نیازسنجی، تعیین هدف و مشخص کردن حوزهای که نیاز به آموزش دارد. پاسخ به این پرسش که ما دقیقاً برای تحقق چه هدفی زبان میآموزیم: کار، تحصیل …،
2- ارزیابی اولیه دقیق و جدی از مهارتهای زبانی (Speaking, Writing, Listening،…) بر اساس هدف و حوزه مشخص شده و کشف نقاط ضعف و قوت هر یک از مهارتها،
3- انتخاب روش(ها) یا مواد آموزشی متناسب با نیازمندیهای مهارتهای زبانی
4- تنظیم زمانبندی مشخص برای رسیدن به مراحل بعدی و انجام ارزیابی ثانویه دقیق در پایان هر مرحله
5- بازخوانی و اصلاح مواد و روشها بر اساس ارزیابی ثانویه و تکرار مرحله 4
شاید چنین به نظر برسد که شیوه رایج فراگیری زبان در موسسات آموزشی، حرکت در همین مسیر باشد اما واقعیت غیر از این است. و در این میان عموماً موسسات آموزشی اگر نگوییم بیتقصیر، کم تقصیر هستند. عجیب است، چرا چنین ادعایی میکنم؟
چون مهمترین گام، یعنی گام اول را که کاملاً بر عهده خود ما نه آنها بوده مورد غفلت قرار دادهایم. این گام دقیقاً چه ویژگیهایی دارد؟
در آموزش زبان بطور عمومی ما برای سه (یا چهار) حوزه مشخص نیازمند به فراگیری زبان هستیم:
1- زندگی روزمره،
2- محیط کار،
3- محیطهای آکادمیک
4- آمادگی در آزمونها
دلیل اینکه از سه یا چهار حوزه نام میبریم این است که بخش عمدهای از مورد 4 در واقع مقدمه مورد 3 است و حالت موقت دارد اما به دلیل اهمیت این دو و تداخلی که عموماً بین این دو پدید میآید آنها را از یکدیگر تفکیک میکنم.
توضیحات بعدی، بحث را روشنتر میسازد.
بسیاری از ما در آغاز فرایند زمانآموزی این تفکیک را در ذهن نداریم و چون فکر میکنیم با فراگیری عمومی زبان (که تقریباً همه متدهای فراگیر در این جهت حرکت میکنند) به همه خواستههای دیگر میرسیم؛ پس از مدت زمانی که آن نیازها مرتفع نشد و مهارتهای مورد نظر حاصل نیامد زبان به شکوا و شکایت باز میکنیم.
گام اول را برداشتهایم؟
همینجا معلوم میشود که چرا بسیاری از ما با بیتوجهی به گام اول از مطالعه زبان سرخورده میشویم. فرض کنید شما کسی هستید که میخواهید برای مسافرتهای سالانه توریستی یا دیدار با عزیزان خارج از کشور زبان انگلیسی بیاموزید،
یا کسی هستید که تمایل دارید با فردی در یک کشور انگلیسیزبان (دوست مکاتبهای یا استاد دانشگاه) از طریق ایمیل ارتباط مداوم داشته باشید،
یا کسی که به دلیل موقعیت شغلی خود به عنوان یک متخصص فروش دستگاههای الکترونیکی در یک شرکت واردات و صادرات نیازمند به ارتقا مهارتهای زبانی خود هستید،
یا به دلیل علاقه برای ادامه تحصیل در یک دانشگاه انگلیسیزبان میخواهید زبان بیاموزید،
یا برای شرکت در یک آزمون استاندارد زبان انگلیسی نظیر TOEFL به فراگیری زبان نیاز دارید و
یا کسی که برای «روز مبادا» در کلاس زبان شرکت میکنید و به قول معروف میخواهید «این آب باریکه قطع نشود» و …
اگر شما یک زبانآموز مراکز فراگیری زبان بوده باشید به احتمال زیاد همه این آدمها را در یک کلاس دیدهاید در حالیکه همه به یک شیوه ارزیابی اولیه شدهاند، یک محتوای درسی را دنبال میکنند و به یک شکل در پایان دوره ارزیابی (ثانویه) میشوند (و البته معمولاً به شکلی که بالای 99 درصد افراد قبول شوند تا هم دچار این رضایت کاذب شوند که زبان آنها پیشرفت کرده و هم در نهایت برای ترم بعد ثبت نام کنند).
واقعیت این است که اکثر متدهای رایج اگر به درستی آموزش داده شوند و اگر مخاطب با صداقت و دقت به ارزیابی خود در آنها اقدام کند (که عموماً چنین نیست) درواقع تنها فراهم آورنده یک زمینه و بستر زبانی برای زبانآموز هستند. بستری که از طریق آن وی بتواند در یک یا چند حوزه خاص مثلاً کار یا تحصیل ادامه مسیر دهد. از این جهت شاید بهتر باشد، زبانآموز در انتهای یک مقطع خاص (مثلاً Intermediate) با بازنگری در اهداف و نیازهایش، تمام وقت، انرژی و سرمایه خود را در همان خواسته اصلی، مثلاً آمادگی برای ادامه تحصیل در دانشگاه انگلیسیزبان مصروف کند. در این صورت پس از یک بازه زمانی مشخص، میتواند فاصله خود با هدفگذاری اولیه را ارزیابی و میزان موفقیت خود را تشخیص دهد و در صورت وجود فاصلهای معنادار از هدف مورد نظر، بررسی کند که به چه دلیل آنچه در نظر داشته میسر نشده است. دانشجویی که قصدش «آمادگی برای نگارش یک essay (مقاله علمی) پنج پاراگرافی (250 تا 350 کلمهای) در مدت زمان 30 دقیقه» باشد و پس از صرف مدت سه ماه کار پیوسته و برنامهریزی شده نتواند چنین هدفی را محقق سازد باید به بازنگری در شیوهها و مواد آموزشی خود اقدام کند.
قسمت دوم
با خود صادق باشیم
چرا بخشی از ما خیلی دیر متوجه نقائص زبانآموزی خود میشویم؟ سیستمهای ارزیابی مراکز آموزشی ایراد دارند یا ما خود را گمراه کردهایم. در ادامه بحث آموزش زبان به یک گام کلیدی و مهم اشاره داریم: ارزیابی.
در مطلب قبلی گفتیم که زبانآموزی درست خصوصاً برای کسی که مدتی است به این کار اشتغال داشته و از طریق روشهای معمول فراگیری زبان عمومی بستر مناسبی برای خود فراهم کرده پنج گام اصلی دارد:
۱- نیازسنجی و مشخص کردن اینکه برای کدامیک از موارد: زندگی روزمره، کار، تحصیل و شرکت در آزمونها میخواهیم زبان جدیدی بدانیم؛
۲- ارزیابی مهارتهای زبانیبر اساس هدف مشخص شده؛
۳- انتخاب روش(ها) یا مواد آموزشی متناسب با کمبودهای شناسایی شده در گام دوم
۴- تنظیم زمانبندی مشخص برای رسیدن به مراحل بعدی و انجام ارزیابی ثانویه در پایان هر مرحله
۵- بازخوانی مواد و روشها بر اساس ارزیابی ثانویه و تکرار مرحله ۴
دیدیم مشکل از اینجا آغاز میشود که خیلی از ما گام اول را برنداشتهایم. زبان میخوانیم اما بدون هدف روشن و با این فرض که از هر روشی که استفاده کنیم و هر گونه مواد آموزشی که بکار ببریم به هدف مورد نظر خواهیم رسید. حال فرض کنید مثلاً برای یک هدف مشخص مثل آمادگی برای کار در یک محیط مهندسی میخواهیم قابلیتهای زبانی خود را افزایش دهیم. ببینیم نقش گامهای بعدی در تحقق این خواسته چیست.
آیا ارزیابیها موثرند؟
در اینجا گامهای دوم و چهارم که درباره ارزیابی دقیق و صادقانه مهارتهای زبانیاند، اهمیت خود را به رخ میکشند. آیا آنچه در مسیر آموزش زبان در مراکز آموزشی اتفاق میافتد منطبق با این گامهاست؟ پاسخ متاسفانه مثبت نیست.
علت اول آن به یکی از بدترین عادات یادگیری در ایران بازمیگردد. عادتی که در تمام طول تحصیل با ما بوده و در کشور جدید هم رهایمان نمیسازد. عادت میل به پشتسر گذاشتن سریع مراحل تحصیلی بدون توجه به کیفیت و عمق فراگیری.
این موضوع به زبانآموزی محدود نمیشود. اکثر ما دوره لیسانس را حتی با معدل بالا به اتمام میرسانیم بدون اینکه بصیرت کافی از آنچه خواندهایم، ارتباط مباحث با هم و ارتباط آنها با واقعیت بیرونی پیدا کرده باشیم. کم نیستند دانشجویانی که در مقطع فوق لیسانس، اهمیت و ارتباط برخی از مباحث دوره لیسانس را کشف میکنند! درحالیکه در همان زمان همان عادت را برای مباحث دوره کارشناسی ارشد تکرار میکنند.
در یک مرکز آموزش زبان ما عموماً چه میکنیم؟ ۳ یا ۴ درس فلان کتاب آموزشی باید در یک ترم آموزش داده شوند. ما مرتباً صفحات این دروس را ورق میزنیم تا فاصله امروز تا صفحه هدفگیری شده را بدانیم. در این صفحات نکات گرامری یا لغات را نظیر همان مباحث دوره لیسانس مرور و در صورت لزوم به خاطر میسپاریم. بیشترین فشار را هم در شب امتحان پایان ترم میآوریم که این ترم را با خاطری خوش به پایان برسانیم و پس از آن نه آن نکات گرامری کاربردی زنده و بیرونی برای ما خواهند داشت، نه لغات و اصطلاحات و نه هیچ چیز دیگر. برای ما هدف فراگیری و بکارگیری این مهارتها نبوده بلکه قصد ما رسیدن به فلان صفحه در کتاب به هر شکل ممکن بوده است. در این حالت، کتاب آموزش زبان نه قطبنمایی برای حرکت به سمت سایر کتب، امکانات و مواد آموزشی و بهرهگیری از همه آنها در زندگی روزمره، بلکه جزوهای برای به پایان رساندن، از شرش خلاص شدن و به کناری افکندن است. تا زمانیکه نگاه ما به آموزش (هر مسئلهای خصوصاً زبان) این باشد، به جای مطمئنی تکیه نخواهیم زد.
اما اگر این مشکل هم نبود باز هم ارزیابی اولیه و آزمونهای پایان ترم مراکز آموزشی کمک زیادی به ما نمیکردند چرا که این سیستمهای ارزیابی برای بررسی وضعیت زبانآموز نسبت به همان سیستم آموزشی طراحی شدهاند نه بر اساس هدف مورد نیاز وی. این آزمونها نهایتاً میتوانند در فرآیند ارزیابی اصلی به کمک فراخوانده شوند اما قادر به ارائه تصویری دقیق و جامع از وضعیت وی نیستند. یک آزمون ترم سوم مقطع متوسطه روش Headway نهایتاً و در بهترین حالت به شما میگوید که میزان فراگیری شما از مباحث آن ترم چقدر بوده اما اینکه آیا شما آماده ورود به یک محیط کاری هستید یا نه در اینجا مغفول است. ضمن اینکه روش ارزیابی سیستم به شکلی است که حتی در مورد تواناییهای همان ترم هم ارزیابی جامعی ندارد چرا که مهارتهای شما را نه بر اساس ادغام آنها بلکه به صورت مجزا می سنجد. اتفاقی که در عالم واقع نمیافتد. به چه دلیل؟
یک آزمون جبر سال چهارم دبیرستان میتواند از طریق چند سوال که به درستی طراحی شده باشند به این پرسش پاسخ دهد که شما میتوانید انتگرال یک تابع را حساب کنید یا نه و اگر آری قادرید توابعی تا چه میزان از پیچیدگی را محاسبه کنید. اما مجموعه یک سری سوال گرامری درباره کاربرد حال کامل استمراری نمیتواند بگوید که آیا در یک موقعیت واقعی در زندگی روزمره، شما همچنان از این توانایی برخوردارید یا نه چرا که مهارتهای زبانی درهم تنیده هستند. و شما باید آنها را هم به تفکیک و هم درهم تنیده بیاموزید. همینجاست که سیستمهای ارزیابی پیچیدهتر ابداع میشوند و اهمیت مدرسان کارکشته خود را نشان میدهد.
برخلاف آنچه اکثر ما میپنداریم، هر یک از حوزههایی چون زندگی، کار و تحصیل که در بالا معرفی شدهاند، ادامه طولی حوزه قبلی نیستند. برخی چنین میاندیشند که زبان محیط کار بخش پیشرفتهتر زبان روزمره است و زبان در محیط آکادمیک مرحله پیشرفتهتر آنها. اما حقیقت آن است که هر یک از این حوزهها مراحل مقدماتی، متوسط و عالی خود را دارند. درست است که مرحله مقدماتی دوره آکادمیک از نظر سطح مهارتهای عمومی زبان ممکن است بالاتر از مثلاً مرحله متوسط مکالمات زبانی در زندگی روزمره باشد اما این به معنای آن نیست که شما با گذر از آن سطوح در مکالمات روزمره، برای ورود به محیط آکادمیک به خوبی آماده شدهاید. حتی مهارتهای زبانی برای یک رشته علوم انسانی با یک رشته فنی و این دو با یک رشته هنری یکسان نیستند. در محیط کار هم بسته به اینکه کار شما چه میزان با انواع مهارتهای زبانی سروکار داشته باشد، میزان درگیری شما با مهارتآموزی زبانی تفاوت خواهد داشت. حتی شما به عنوان یک ژورنالیست در کار رادیو نیازمند به تسلط بر مهارتهایی هستید که با یک ژورنالیست روزنامهای متفاوت است. یک بزرگشده در کشور انگلیسیزبان به مرور و در فرآیند اجتماعی شدن و آموزشهایی که در دوران تحصیل و یا از طریق رسانهها میگیرد، در تمامی این حوزهها آمادگی نسبی یا عالی پیدا میکند اما برای کسی که زبان اولش انگلیسی نیست، هر کدام از این وادیها میتواند یک تکلیف جدید باشد و باید تصویر روشنی از میزان تواناییهایش در آن بدست آورد.
این موضوع شاید خیلی ترسناک به نظر برسد اما در عمل کار راحتتر است. کسی که هدف خود را بداند و از وجود این تمایزات آگاه باشد خیلی زود روشها و افراد مناسب برای ارزیابی را خواهد یافت.
از یک جهت دیگر هم این موضوع مثبت است: ما برای پیشرفت در یک حوزه نیازمند تلاش برای برآوردن ضرورتهای حوزههای دیگر نیستیم. لازم نیست برای پیشرفت زبانی در یک حوزه آکادمیک حتماً در کاربرد زبان روزمره هم به همان
Dryad binding and release of the English language
First question: If you find a problem
Learn how to start?.This last point is more important than ever for us to track.If each end.
The only thing weird but not common. Stranger to most of us, especially at higher levels, and had complained of lack of progress (in spite of the positive results of tests) we feel that the number and variety of shows (eg, Upper Intermediate or Advanced), language skills and competencies we have developed . This review Zhnyam became concerned, because:
Why Iranians despite spending much of the material, intellectual, and the less successful we are in language?
We started to talk and the way it looked and continuity.
The main target audience for this site is to migrate the majority of their life in English is a must have. Mandatory on all aspects of life shadow is coming. Talk about language is not English, it is used. The time to act as our competitors. Now we know that we have an opportunity for a few months to a few years, time passes so quickly that it is important that we carefully review the language in the process. Where to start in the right direction, continuing care is key.
Where to begin?
Learning to take some basic, but important step required. Steps in the beginning, a lot of our time and expenses, but neglected to take their next steps would be boring and ineffective. These steps include:
1 – assessment, goal setting and defining an area that requires training. To answer this question we have to realize what exactly learn a target language: work, education, …
2 – Preliminary precision and strong language skills (Speaking, Writing, Listening, …) according to a specified target area and discover the strengths and weaknesses of each of the skills,
3 – choosing the method (s) or materials of required language skills
4 – Setting targets to reach the next stage of detailed secondary assessment at every stage
5 – Reviewing and revising Methods based on secondary assessment and repeat step 4
And in the general educational institutions Bytqsyr if not less, are to blame. It is strange, because I’m such a claim?
The most important step is the first step that is entirely our own responsibility we have not been neglected. This step is what are its characteristics?
The general language for the three (or four) field are required to learn English:
1 – everyday life
2 – The workplace
3 – Academic Environments
4 – Prepare for Exams
Description subsequent discussion illustrates.
The language was intended to Shkva’ll complain.
Brdashthayman first step?
There is clear why many of us become frustrated with the lack of attention to the first step of the study of language. Suppose you are a person who want to travel or visit with loved ones overseas English language tourist annually LEARN,
Or who, because of his position as an import and export company specializing in the sale of electronic devices in a need to improve your language skills,
Or the desire to continue studying at a university language you want to learn English,
Standardized tests such as TOEFL English language or in a language you need to learn and
Or anyone for that “rainy day” language in class and saying you want to “strip the water will not stop” and …
Through which he admitted to one or more specific areas, such as work or study will continue. Perhaps this sense, students at the end of a specific period (eg Intermediate) with a review of the goals and needs, all the time, energy and money in their original expectations, a willingness to continue to study at university studying English.teaching methods and materials to act.
Part II
Be honest with yourself
Because of their language deficits that we’re too late? Educational assessment systems are faulty or we have been misled. In the following discussion, we refer to language as a key step: evaluation.
1 – assessment and determine to which of the following: daily life, work, study and participate in quizzes would like to know a new language;
2 – according skills assessment Zbanybr specific purpose;
3 – choosing the method (s) or materials in accordance with the deficiencies identified in the second step
4 – Setting targets to reach the next stage of evaluation at the end of each stage of secondary
5 – Refresh Methods based on secondary assessment and repeat step 4
We started the problem here is that many of us take the first step Brndashthaym.Now suppose, for example, for a specific purpose, such as preparation for a career in an engineering environment would like to increase their language abilities. Let’s see what the next steps in meeting these demands.
Affect the estimates?
Here the second and fourth steps in the appraisal and honest about Zbanyand skills, their importance to the killing occurred. Does what happens in the language training center in accordance with the Gamhast? Unfortunately, the answer is yes.
First, because it goes back to one of the worst habits of learning. All of us have the habit to study the new country does not let me go. Leaving behind the desire to get a fast process, regardless of the quality and depth of student learning.
This issue is not limited to language.No shortage of students who graduate, undergraduate discover the importance and relevance of topics! While at the same time they repeat the same master used for the discussion.
What we typically do in a language? 3 or 4 lessons teaching certain books should be taught in one semester. Turn the pages of this lesson, we’ll continue to learn from today to the targeted page. In the pages of grammar points or vocabulary topics such as undergraduate reviewed and, if necessary, for Mysparym.Learning and applying these skills to our goal but we are going to reach a certain page in the book is in any way possible. In this case, the book is not Qtbnmayy language towards other books, equipment and educational materials and using them in everyday life, but also for finishing pamphlet, and get over to the side of the shed. Until we see the train (every issue, especially language) is, did not rely on a safe place.
These tests may eventually be called upon to assist in the evaluation process the primary but was unable to provide an accurate and comprehensive picture of the situation, not him.That does not happen in reality. Why?
You must learn to separate and intertwined. Sophisticated evaluation systems are developed here shows the importance of its veteran teachers.
Contrary to what most of us assume, because each area of life, work and education, which have been introduced above, previous field not long continue. Some think that the language of this work is part of everyday language and the language developed in the advanced stages of their academic environment. But the truth is that each of these areas early stage, middle and top themselves.’re ready. Even the language skills to a range of arts degree with a technical and an artistic field, the two are not identical. Also depending on how much work you have to deal with a variety of language skills, language training will vary with the extent of your involvement. Even you as a journalist in radio, you need to master the skills that are different from a newspaper journalist.A new task should be a clear picture of the skills acquired.
It may seem very scary, but the work is easier.
تحقیق الزام و آزادی در زبان انگلیسی