برنامه ریزی درسی تلفیقی
فهرست :
• مقدمه
• چرايي رويكرد تلفيق
• انواع رويكردهاي تلفيق
§ درون رشته اي موازي
§ ميان رشته اي
§ چند رشته اي
§ چند رشته اي متقاطع
§ چند رشته اي متكثر
§ فرارشته اي
• فرارشته اي افقي
• فرارشته اي قائم
• فرارشته اي مورب
مقدمه :
فلسفه آموزش در گذشته صرفاً به انتقال مجموعه اي از يك دانش سازمان يافته و يا ايجاد و ارتقاء نظام ارزشي حاكم بر رفتارهاي فرد و جامعه محدود مي شد كه اين مهم در چارچوب و برنامه اي برأمده از يك نظام رشته اي با ساختاري مشخص و زنجيره اي نهادينه از مفاهيم روشها و گامهاي آموزشي عملي مي شد.
اما امروزه فلسفه آموزش به بيش از آنچه در گذشته بود توسعه يافته و رويكردهاي جديدي مورد استفاده قرار گرفته كه در آنها اهميت اصلي به شخص انسان داده مي شود نه به مسيري كه وي طي مي كند . دراين برنامه ها واقعيتها و نيازهاي دنياي جديد در فراسوي ساختار يكسويه نگر رشته ها جستجو شده و جزئي نگري و محدوديتهاي تخصصي شدن و تقسيم علوم مطعون واقع مي شود.
آشنايي با اين رويكردها و چرايي آنها براي برنامه ريزان درسي بويژه در دانشكده ها و موسساتي كه در پي دستيابي به مرزهاي جديد و خلق بايسته هاي خاص در عرصه علوم بويژه علوم انساني هستند لازم و كارآمد است.
دراين نوشته به اختصار و ايجاز تمام به معرفي اجمالي آنها مي پردازيم.
1) چرايي رويكرد تلفيق :
عوامل و بستر موثر در ظهور رويكردهاي تلفيقي و عنايت به نظامهاي غير رشته اي را مي توان در موارد ذيل خلاصه كرد:
الف) انسان و پيچيدگيهاي آن و همچنين طبيعت و ابعاد مختلف آن و تعدد و تكثر رهيافتها, روشها و ابعادي كه مي توان آنها را در بررسي از واقعيت هاي فيزيكي يا انساني مورد توجه قرار داد و از سوي ديگر لازمه منطقي رشد و پيشرفت در علوم كه به انقسام موضوعي و روشي درعلوم منجر شده, موجب مي شود كه دانش سازمان يافته ( ديسيپلين ) يا علوم متعارف نتوانند به خوبي بر واقعيت منطبق شده و الگو و آينه اي گويا و شناسنده از آن باشند. فلذا برنامه ريزان و طراحان آموزشي با تفطن براين موضوع به تلفيق رشته ها و معارف بشري دست مي زنند تا يافته هاي جديدي را در عرصه علم و فن آوري كسب كرده باشند و به يكسري مسائل جديد, مستحدثه و چند وجهي, پاسخهاي درخور يابند.
ب) رشد بيش از حد و روز افزون مرزها در علوم موجبات تبعاتي شده كه نياز محيط هاي علمي به برنامه هاي غير رشته اي را توجيه و تثبيت كرده است. اين تبعات عبارتند از :
– دگماتيزم و فانتسيزم[1] كه به تبع تخصصي شدن در عرصه علوم پيدا شده است .
– جزئي نگري , غير واقع نگري و يكسويه نگري ناشي از تقطيع علم
– حاكميت روشها و مبادي انتزاعي و تجريدي فارغ يا حتي مغاير با واقعيت بويژه ناشي از تحويل گرايي مفرط1
– حاكميت نوعي بي اطلاعي و بي فايدگي هر يك از رشته ها نسبت به ساير رشته ها و فقدان هرگونه تعامل و تاثير و تاثر مثبت ميان رشته ها
– عدم اطلاع و استفاده از مواهب مربوط به جامعيت و سازگاري دروني علم و ناديده انگاشتن ديدگاه كل گرايانه
– افزايش كارآمدي علوم در دستيابي به اهداف چند وجهي و متكثر
– عدم وجود شرايط انتقال علوم فراگرفته شده به موقعيتها و نظامهاي مختلف
برنامه ریزی درسی تلفیقی