مقاله بررسي راههاي ارتقاي منزلت اجتماعي فرهنگيان در نظام آموزش و پرورش
شخصيت معلم در جامعه، حتي جوامع قبل از تمدن امروزي، يك شخصيت علمي، منطقي، آگاه، واقعبين، با برتري خاص اخلاقي و اجتماعي بوده است به طوري كه همواره توفيقات خاص افراد را با شخصيت معلم ارزيابي ميكنند.
معلم، نقش اول اجتماع را دارد، معمار افكار، تمدن و اقتصاد و حتي فرهنگ و الگوساز جامعه است. ميتوان در يك كلمه گفت، كار معلم، كار نبي است. يك طبيب حاذق و يك هنرمند باارزشي در روح و روان جامعه و مرجع حل مشكلات و كانون مشورتهاست، اما از سوي ديگر بايد پذيرفت ارزش معلم در جامعه، امروز فراموش شده است و ارزش معنوي او، تحت تأثيرات شرايط اقتصادي و … رنگ باخته است.
متأسفانه در اجتماع امروز، معلم، مقام اصيل و اصلي خود را از دست داده است و جامعه آنگونه كه بايد و شايد، قدر و منزلت او را نميداند (و گاه به ديدهي ترحم به معلم مينگرد).
فرهنگ، اساس و پايهي هر اجتماع است، بنابراين لازم است به نگهداري شخصيتهاي فرهنگي توجه شود.
فرهنگيان، سازندهي مملكت هستند و بايد به آنها توجه شود. خوشبختانه معلم در جامعهي اسلامي درگير زرق و برق و تجملات نيست، اما اين توقع را دارد كه جايگاه او در جامعه محفوظ باشد. مردم بايد با همت بلند، نقش قوي و فكر روشن، با معلم برخورد نمايند، جامعه بايد قدرشناس زحمات او باشد، حساسيت كار معلمان در سازندگي انسانها و آيندهي كشور، توجه ويژه به مشكلات و مرتفعسازي كمبودهاي اين قشر فداكار را ميطلبد و هرگونه كوتاهي و عدم توجه به اين قشر، خسارات جبرانناپذير و لطمات فراواني را در پي خواهد داشت.
ما هرگز نبايستي به معلمي به عنوان يك شغل بنگريم، هر شغل ضوابط شناختهشدهاي دارد ولي معلمي ابزار كارش با جامدات فرق دارد و با «انسان» سروكار دارد، او با به كارگيري احساس، رفتار، حركت و گفتار، تأثير مستقيم خود را بر افكار و روحيات آدمي خواهد گذاشت و واقعاً بايستي «معلمي» را در رديف هنرهاي نمونه شناخت.
اصولاً مشكلات معلمان به دو دسته تقسيم ميشود:
مشكلات عام
مشكلات خاص
مشكلات آموزش و پرورش كشور، سابقهاي ديرينه دارد و اين مشكلات در آثار صاحبنظران و نويسندگان نيم قرن گذشته، به وضوح بيان شده است. مشكلاتي كه ريشه دارند و اصلاح اين سيستم نادرست ديرينه، بايستي مجموعهاي و سيستماتيك صورت گيرد.
توجه و دقت در تأمين و تربيت كادر آموزشي دانشگاهها و تلاش جهت گسترش مراكز آموزش عالي، به منظور دسترسي به علوم و فنون پيشرفتهي دنيا، هرچند لازم و ضروري است اما كافي نيست و سادهانديشي است اگر تصور كنيم تنها با تمركز امكانات در بخش آموزش عالي، به مقصد خواهيم رسيد، زيرا به مصداق:
«خشت اول گر نهد معمار كج تا ثريا ميرود ديوار كج»
هرگاه دانشآموزان ما در دبستان و دبيرستان از نعمت معلمان باهوش، خوشفكر و خلاق برخوردار نباشند، در دانشگاه هرگز فرصت پيدا نخواهند كرد دست به ابتكار و خلاقيت بزنند و به جهت اين نقيصهي عمده، همواره به عنوان مصرفكننده علم باقي خواهند ماند.
اگر خدايي ناكرده افرادي از بد حادثه و تنها به منظور ارتزاق و سودجويي به عرصهي «هنري» مدرسه پاي گذاشته باشند، چگونه شخصيتهايي خواهند ساخت، با توجه به اينكه نقش معلم، شكل دادن به شخصيت انسانهايي است كه بناي جامعهي فردا را ميسازد؟
شايد تصور كنيد منظور اصلي، صرفاً افزايش حقوق معلمان باشد، لذا ضرورت دارد متذكر شوم، افزايش حقوق و مزاياي معلمان در كنار قيمت بالاي اجناس نه تنها مشكلگشاي معلم نيست بلكه از ديدگاه اقتصاد آموزش و پرورش، سرمايهگذاري مفيدي هم محسوب نميشود. لذا بهتر است به عنوان يك اقدام تاريخي كه بيشك نقطهي عطف خواهد بود، حساب معلمان را از ديگر مشاغل دولتي جدا كرده و راه را براي حضور يك نيروي توانا، تيزهوش و متقي در عرصهي آموزش و پرورش هموار كرد.
واضح است كه مشكلات اقتصادي و اجتماعي بر همهي افراد اجتماع تأثير ميگذارد لكن بيشترين تأثير آن بر روي افراد كمدرآمد و كمتوقع جلوهگر خواهد شد. در اين ميان، قشر شريف معلم در سختترين فشارها و با وجود تمامي مشكلات، از وفادارترين و سالمترين اقشار جامعه بوده است و هرگز انگيزهي مقدس خود را در جهت تربيت جوانهاي آيندهي كشور، از دست نداده است، لذا معلم نيز فردي از اجتماع است و نيازها و احساسات او قابل توجه ميباشد.
دولت بايد براي آموزش و پرورش سرمايهگذاري بيشتري كند، مثلاً ژاپن بعد از جنگ دوم جهاني، اولين كارش، ساختن آموزش و پرورش بود و پيشرفتهاي روزافزون آن در مسائل علمي و صنعتي را نيز همه مشاهده ميكنيم.
بهترين دانشآموزان بايد در شغل دبيري و تربيت معلم به كار گرفته شوند، ولي در حال حاضر بهترين دانشآموزان، به رشتههاي پزشكي و مهندسي علاقه دارند و اين صحيح نيست، چون اين معلمها هستند كه پزشكان را ميسازند.
مقاله بررسي راههاي ارتقاي منزلت اجتماعي فرهنگيان در نظام آموزش و پرورش