تحقیق بررسي و مقايسه رشد صنعت در كشورهاي گوناگون

تحقیق بررسي و مقايسه رشد صنعت در كشورهاي گوناگون

تعداد صفحات: 69

نوع فایل: ورد ،

دسته بندی:

قیمت: 19500 تومان

تعداد نمایش: 400 نمایش

ارسال توسط:

خرید این محصول:

پس از پرداخت لینک دانلود برای شما نمایش داده می شود.

تحقیق بررسي و مقايسه رشد صنعت در كشورهاي گوناگون

مقدمه:

چرا بايد صنعتي شدن را مورد مطالعه قرار دهيم؟

صنعتي شدن محور توسعه است. شايد بتوان گفت كه از انقلاب صنعتي انگليس به بعد، صنعتي شدن عميقترين تغيير منحصر به فرد در بافت اقتصادي و اجتماعي جوامع بوده است. رژيمهاي اروپاي شرقي و اتحاد شوروي با عزمي راسخ در معرض اين فرايند قرار گرفتند. ژاپن با سرعيتي اعجاب انگيز و با پيامدهايي مهم برا اقتصاد جهاني، صنعتي شده است. بسياري از كشورهاي  در حال توسعه با سرعي بسيار در حال صنعتي شدن اند.

اينها رخدادهاي جدا افتاده نيستند. صنعتي شدن يك جامعه، پيامدهاي براي بسياري از جوامع ديگر دارد. ما فقط بايد به منشأ پوشاك، لوازم مصرفي باداوام، اجزاء قطعات اتومبيل نگاه كنيم، تا ماهيت پيچيده و پراكند ة توليد صنعتي را تشخيص دهيم. اين رشد صنعت در سراسر جهان ممكن است تصورات متضاد بسيار ايجاد كند:

رايس جنكينز[1]

نگاهي گذار به گونگي توزيع صنايع جهان، بي درنگ شكاف بين جهان توسعه يافته و جهان سوم را آشكار مي سازد. كشورهاي سرمايه داري توسعه يافته جمعيت جهان، بوجود آورنده 64 درصد از صنايع كارخانه اي جهانند و بيش از نيمي از نرژي جهان را مصرف مي كنند. جهان سوم، با زنزديك به  جمعيت جهان، فقط 14 درصد از كالاهاي صنعتي جهان را توليد و تنها  انرژي جهان را مصرف مي كند.

(بانك جهاني[2]، 1990؛ يونيوز[3]، 1990)

برخي از نويسندگان، اين امر را به منزلة رابطه اي متقابلا سود بخش تلقي مي كردند. كه به موجب آن، كشورهاي مختلف در توليد آن كالاهايي كه در آن نستبا بهتر بودند، بكوشند.

  • v مصرف گرايي غرب
  • v نقش نيروي كار ارزان قيمت جهان سوم در توليد صادرات براي بازراهاي جهان اول
  • v شهرگرايي و رشد زاغه نشيني در بسياري از شهرهاي جهان سوم
  • v اشتغال همراه با شرايط بدكار
  • v بيكاري وبيكاري پنهان
  • v دسترسي نابرابر به تكنولوژي و دانش فن آوري
  • v آلودگي محيط زيست

اما هيچكس. با هر نظري در مورئ صنعتي شدن و اثرات جانبي آن، نخواهد گفت كه صنعت با مطالعات توسته غير مرتبط است. اين تحقيق به بررسي اهميت صنعتي شدن براي كشورهاي درحال توسعه امروز مي پردازد.

آيا توليد براي توسعه اهميت دارد؟

درست همانطور كه انقلاب انگليس و انقلابهاي بعدي ‘ براي اولين بار امكان پايان دادن به فقر و كمبودهاي مادي و  رنج و درد آنها انسان را فراهم كرد”

(كي چينگ[4] ، 1982)، صنعتي شدن نيز اغلب مهترين وسيله توسعه جهان سوم تلقي شده است. اين نظر مورد بحثهاي بسيار داغي قرار گرفته است.

آيا صنعتي شدن لازم است؟

باورهاي بسيار قوي درموافقت و مخالفت با اي نظر كه صنعتي شدن پيش نياز توسعه اقتصادي است، وجود دارد. از يك طرف، صنعتي شدن در افزايش ظرفيتهاي توليدي و بهره وري نقش محوري دارد. اين فرايندها به طور كلي با رشد مقياس،  تخصصي گرايي و مكانيزه شدن مرتبط مي شوند. بعضي از كشورهاي جهان سوم، مثل برزيل و ساير كشورهاي تازه صنعتي شده شرق و جنوب شرقي آسيا، باطي چنين مسيرهاي صنعتي شده اند. با اين وصف ، بعضي از افراد استدلال مي كنند كه اين الگوي براي اكثلر كشورهاي جهانسوم قابل به كارگيري نيست و از آن نوع توسعه اقصادي كه تكنولوژي مقياس كوچك را در كشاورزي و صنعت، براي ايجاد اشتغال بيشتر مورد استفاده قرار مي دهد حمايت مي كنند.

 

معيارهاي براي ارزيابي صنعتي شدن:

ما براي بررسي اين كه آيا صنعتي شدن خوب است يا بد، به معيارهاي نياز داريم كه بتوانيم فرآيند و آثار صنعتي شدن ار ارزيابي مي كنيم.

چنين معيارهايي را چگونه انتخاب مي كنيم، براي مثال، انتخاب رشد اقتصادي به مثابه يك معيار، تصوير متفاوتي را ارائه مي دهد.و تا انتخاب، مثلا، تأثيرات زيست محيطي. اما هيچ يك از اين معيارها نه تصوير كاملي به ما ارائه مي دهند و نه يك ارزيابي تماما مثبت و تاما منفي. معيارهاي بسيار ديگري مانند ايجاد ثروت، توزيع ثروت، تاثيرات متفاوت بر زنان و مدران، بسط و گسترش قابليتهاي تكنولوژيك، ايجاد اشتغال و مهارتها، تغييرات فرهنگي و تأثيرات ايجاد شده در مردم شهر و روستا، هزينه ها مالي صنعتي شدن و ايجاد بدهيها نيز وجود دارند كه، اگر فقط بخواهيم چند تايي را مثال بزنيم،  مي توانيم مورد استفاده قرار  داد.

اين كه چگونه عيراها را انتخاب كنيم، تا حدودي بستگي به آن دارد كه چه چيزي را مي خواهيم دريابيم. براي مثال، اين كتاب نشان مي دهد كه اگر از ديدگاه مسائل مبتني بر جنسيت به صنعتي شدن نگاه كنيم، مسائل و سؤالاتي متفاوت از مسائل و سؤالات ناشي از معيارهاي مشخا اقتصادي مطرح  خواهد شد. انتخاب معيار به چارچوب نظري مورد استفاده بستگي دارد.برخي از نظريه ها مسائل و موضعات معيني را مورد تاكيد قرار مي دهند، در حالي كه نقش ديگر سائل و موضوعات را كم اهمتي تلقي مي كنند.

سود و زيان صنعتي شدن

به طور كلي، اين اعتقاد قوي وجود داشته كه توسعه امري آشفته، اما ضروري است؛ و نيز صنعتي شدن بخش دشواري اطز توسعه،ؤ اما برا تامين نيازهاي اساسي مردم لدزم است. اين اعتقاد  كه سالهاي بسيار رايج بوده است، مبتني براي اين فرض است كه جهان سوم بايد راه كشورهايغربي را دنبال  كند. اين امر به نوبه خود، به معناي صنعتي شدن به رغم همه جنبه هاي  منفي و ناخوشنايند آن بود. به عبارت ديگر،‌اثار جدنبي منفي وجود داشتند، اما اكنون در پرتو تجربيات صنعتيش دن در اواخر قرن بيستم، چه در كشورهاي توسعه يافته و چه در كشورهاي در خحال توسه، ترديد و مورد اين كه آيا اين آثار جانبي واقعا ناچيزند و يا بهاي بيش از حد سنگيني اند كه بايد پردخت شوند،‌اغاز شده است.از اين رو ، اين كتاب در عين اين كه صنعتي شدن را به مثابه يك فرايند بررسي مي كند، به كاوش در مورد پيامدهاي مثبت و منفي آن نيز مي پردازد.

آثار جانبي منفي كه صنعتي شدن ممكن است به همره داشته باشد، چيستند؟

  • v بيگانگي (يعني در هم شكستن روابط  و شبكه هاي اجتماعي) و ورود فزاينده معيارهاي بازرا در زندگي روزمره
  • v شهرنشيني سريع توام با فقر، مسكن نامناسب، تسهيلات زير بنايي در حال تلاشي، بهداشت نامناسب و درسترسي اندك به تعليم و تربيت
  • v زوال محيط زيست ا زطريق آلودگي صنعتي هوا و آبراهها.

در باره سود و زيان صنعتي شدن، هيج بحث كاملا روشني وجود ندارد. وزن نسبي اي سود و زيانها در طول زمان و از محلي به محل ديگر، تغيير مي كند. اما، هم اكنون افراد بسياري اين آثار جانبي را چنان نگران كننده مي دانند كه راه پذيرفته شده”توسعه از طريق صنعتي شدن” به شدت زير سوال رفت ه است.

 صنعتي شدن و توسعه

پش از اين گفتيم كه درك صنعتي شدن، مطالعه و بررسي نظريه را طلب مي كند. اين تحقيق صنعتي شدن را از طريق دو ديدگاه نظري كه در طول سه دهة گذشته بر مطالعات توسعه مسلط بوده اند به اخصار برسي مي كند:

  • v ساختار گرايي – كه با سياستهاي حمايت گرايانه براي به بار آوردن رشد صنعتي پيوندخورده است.
  • v نو = ليبراليزم – كه با سيساتهايي كه بيشتر ب طرف بازار جهت داده شده اند، پيوندخورده است.

اين دو نظريه كلان توسعه اقتصادي  را مي توان مستقيما به استراتژيهاي و يا الگوهاي صنعتي شدن ربط داد.

ساختار گراها در بحثهاي خود از مداخلة دولت در برنامه هاي صنعتي شدن دفاع مي كنند، خواه اين مداخله وضع مقررات مربوط به تعرفه تجارت باشد و خواه توليد مسقيم توسط شركتهاي دولتي.  از طرف ديگر، نو – ليبرالها استدلال مي كنندكه اگر بازرا را كترل نكنيم و به حال خود گذاريم اين بازار براي توسعه اقتصادي داور بسيار كاراتري خواهد بود.

ساختار گراها اهميت خود  – اتكايي بيشتر در كشورهاي در حال توسعه را در خورد استدلال قرار مي دهند، در حالي كه نو –ليبرالها بر  ادغام  در بازرا جهاني تاكيد مي كنند. خود اتكايي به سياستهي صنعتي شدن از طريق ايجاد صنايع جانشيني واردات، كه طي آن كالاهايي كه قبلا وارد مي شند، ديگر در داخل توليد خواهنند شد، منجر مي‌شود. ساختار گراها استدلال مي كنند كه فقط وقني كه توليدات داخلي، خداقل در مرحله اوليه يا مرحله “صنعت نوپا”[5] ، در مقابل رقابت خارجي حمايت شود، اين هدف قابل دسترسي است. درمقابل اين عقيده، نظر ادغام در بازار جهاني به طور تلويحي بر صنعتي شدن بتني بر صادرات تاكيد مي كند.نو-ليبرالها استدلال مي كنند كه صادرات فقط وقتي مي تواند با قيمت هاي بازار جهاني رقابت كندكه توليدات از قيد اهرامهاي كنترل قيمتها مانند تعرفه هاي تجاري، رها شوند.

چنين تفسيرهاي رقيبي از توسعه،  در خلائي تاريخي قرار ندارند. نظريه ها رهنمودهاي سياستي آنها، هريك در زمانهاي متفاوتي پرنفوذ بوده اند. در اين جا دو نكته را بايد مورد تاكيد قرار داد:

  • برتري ريكرد نظري خاصي در در هر دوره زماني واحد اغلب پاسخي است به ، و يا پيشرفتي است نسبت به، نظرات برتري كه پيش از آن وجود داشته اند. براي مثال، برتري و تسلط تفكر نو – ليبرالي در دهة 1980، پاسخي به نفوذ ساختارگرايي در 20 تا 30 سال قبل از آن بود.

نفوذ يك نظرية اقتصادي خاص نمي تواند از‌آن دورة‌تاريخي كه رهنمودهاي سياستي آن نظريه در طي آن به كار برده شده‌اند، مجزار شود. حتي از دهة 1960 به بعد، اقتصاد جهاني از مراحل متعددي گذشته است. در دهه 1960، محصولات با نرخ بي سابقه ا

 

فهرست

مقدمه- چرابايد صفتي شدن رامورد مطالعه قراردهيم؟

فصل اول: صفتي شدن و توسعه……………

  • معيارهايي براي ارزيابي صفتي شدن…….
  • سودزمان صفتي شدن………………….
  • صنعتي شدن و توسه………………….
  • راههاي متعددي كه افتصاد بين الملل ارائه شده است
  • رشد صنعت و تجارت جهاني……………

فصل چهارم: توسعه صنعت با ديد صادرات ضرورت اقتصاد ملي است…………………………………..

توسعه صنعت بانكاه به روندهاي تجارت  جهاني

سياست هاي كلان اقتصادي در پيشبرد صنعت كارساز است.

اين فقط قسمتي از فایل است . جهت دريافت کل فایل ، لطفا آن را خريداري نماييد
اگر تمایلی به پراخت انلاین ندارید می توانید مبلغ فایل را به شماره کارت واریز کنید و رسید را به واتساپ یا تلگرام ما ارسال کنید تا براتون ایمیل بشه
خرید این محصول از دکمه مقابل:
یا تلگرام ارسال کنید تا براتون ایمیل بشه .

پس از پرداخت لینک دانلود برای شما نمایش داده می شودو یک نسخه برای شما ایمیل می شود.

پاسخ دهید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.