تحقیق در مورد عدالت برای دانشجویان عزیز همچینین دانش اموزان هم می توانند انشا درباره عدالت را از همین محصول به خوبی تهیه کنند و نمرات خیلی خوبی کسب کنند چون یک انشا خوب را می توان از صفحات زیادی تهیه کرد .
قلمرو
جايگاه عدالت در نظام تشريع
شيوههاى پشتيبانى از عدالت
عوامل بازدارنده عدالت
پاسخگويى از شبهات
تفاوت مجازاتهاى زن و مرد
ارث زن
حق طلاق شوهر
ولايت پدر و جد بر دختر
حق تعدد ازدواج مرد
اختلاف دستمزدها
تحريم ربا
مبارزه با تبعيضات اجتماعى
راههاى گريز از ربا
تعبّدى بودن احكام
پيشگفتار
نگاه فقها و انتظار آنان از فقه يكسان نيست. برخى به فقه از زاويه فردى نگريسته و تنها رسالت آن را در تشخيص وظايف شرعى افراد مكلّف در حوزه زندگى فردى دانستهاند.
گروهى ديگر افزون بر رسالت فوق براى فقه، آن را منبع ومرجع تعيين قواعد و برنامه زندگى انسانها در قلمرو اجتماعوقوانين اداره حكومت منطبق با اسلام مىدانند. حضرت امام خمينى(قدسسره) كه از صاحب نظران در اين نظريه هستند،مىفرمايند:
«حكومت در نظر مجتهدِ واقعى، فلسفه عملى تمامى فقه، در تمامى زواياى زندگى بشريت است، حكومت نشاندهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى وسياسى و نظامى و فرهنگى است. فقه، تئورىِ واقعى و كامل اداره انسان و اجتماع، از گهواره تا گور است.» [2]
پرواضح است كه كاركرد اجتهاد و شيوه استنباط احكام وانتظار از دين و فقه، بر اساس هر يك از اين دو نوع تفكر، دچارتغييرات بنيادى خواهد شد و در جاى جاى كتابهاى فقهى اثر آن نمايان خواهد شد؛ به عنوان نمونه، حضرت امام بر اساس همين تفكر، نظام جمهورى اسلامى را پايهگذارى كرد و در اهميت آن فرمود:
«حفظ نظام از اهمّ واجبات است.»
شاگردان مكتب ايشان نيز عمق و آثار و بركات آن را به خوبى درك و تبليغ كرده، به مرحله اجرا گذاشتهاند.
از جمله، استاد شهيد، حضرت آيتاللَّه حاج شيخ مرتضى مطهرى (طاب ثراه)، كه عمر وجان خويش را در اين راه فدا كرد، در به ثمر رساندن اين تفكر نقش اساسى داشته است. ايشان با رويكردى مثبت بر مقاصد الشريعه در اجتهاد احكام، در نوشته و گفتههاى خويش، اصول و قواعدى را حاكم بر فقه دانسته و اجتهاد بدون توجه به آنها را ناقص شمرده است. از جمله، عدالت اجتماعى در ابعاد گوناگون را مىتوان نام برد.
اين نوشته، كه به درخواست مسؤولان مجله وزين «حكومت اسلامى» قلمى مىگردد، در پى آن است تا با بررسى برخى از آثار مكتوب، بخشى از تفكر ايشان را در مقوله تعامل ميان «فقه و عدالت اجتماعى» نمايان سازد.
پيش از آغاز بحث، يادآورى نكاتى مفيد و ضرورى است.
- اين نوشته بيشتر جنبه گزارشى دارد و براى استفاده بيشتر مخاطبان، به نوشتههاى استاد توجه بيشتر شده و به جهت طولانى نشدن از نقد و تحليل و قلمفرسايىهاى معمول صرف نظر شده است.
- استاد هر چند نوشتهاى تحت عنوان عدل الهى دارد و عدل الهى را از منظر دانش كلام بررسى كرده است، با اين وصف، مباحث مربوط به عدالت اجتماعى، در نوشتههاى ايشان پراكنده است.
- سعى و تلاش شده عبارات استاد به گونهاى گزينش گردد كه پيام نوشته، به گونه كامل رسانده شود. از اينرو، در پارهاى از موارد ناچار عبارت طولانى شده است.
مفهوم عدالت
از مباحث لازم و تأثيرگذار، كه معركه آرا نيز مىباشد، مفهوم عدل است. پيش از آغاز پژوهش در اين مطلب، بايد توجه داشت اين واژه، مترادف زيادى نيز دارد كه در فرهنگ اسلامى؛ از جمله قرآن و احاديث به كار گرفته شده است، هر چند با دقتهاى علمى، مفهوم هر يك از آنها با همديگر تفاوتهايى دارد؛ مانند قسط، قصد، وسط، ميزان و انصاف.
در هر صورت، براى رسيدن به نتيجه مطلوب، بررسى مفهوم عدالت، امرى است ضرورى. و از سوى ديگر، در نوشتهها، از عدل، تفسيرهاى گوناگون شده است كه برخى از آنها نادرست است و همين امر، شبهات و اشكالات فراوانى را در پى داشته كه پاسخ همه آنها عبارت است از تفسير و تبيين معناى صحيح عدالت.
استاد شهيد در نوشتههاى خود، به مناسبتهاى فراوان در باره مفهوم و معناى عدالت بحث كردهاند و به نقش مهم تفسير صحيح آن نيز توجه دادهاند.
در اين بخش، جهت طولانى نشدن نوشته، يكى از اين موارد كه جامعتر است، گزارش مىشود، ايشان نيز همانند ديگر صاحب نظران، احتمالاتى را در مفهوم عدل روا داشته وازميان معانى گوناگون، چهار معنا و مورد استعمال را به تفصيل مورد بحث قرار داده وبراين باورند تا مفهوم عدل روشن نشود هر كوشش ديگرى مصون از اشتباه نيست. در اينباره مىنويسند:
«چهار معنى و يا چهار موردِ استعمال براى اين كلمه آوردهاند:
الف. موزون بودن … يك اجتماع اگر بخواهد باقى و برقرار بماند، بايدمتعادل باشد؛ يعنى هر چيزى در آن به قدر لازم (نه به قدر مساوى) وجود داشته باشد … جهان، موزون و متعادل است، اگر موزون و متعادل نبود، برپا نمىماند. نظم و حساب و جريان معين و مشخصى نداشت.
در قرآن كريم آمده است: «وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْميزانَ»؛ [3] همان طور كه مفسران گفتهاند، مقصود اين است كه در ساختمان جهان رعايت تعادل شده است. در هر چيز، از هر چيز، از هر مادهاى به قدر لازم استفاده شده است.
در حديث نبوى آمده است: «بِالْعَدْلِ قامَت السَّماوات وَ الأَرْض»؛ [4] همانا آسمان و زمين با عدل برپاست. نقطه مقابلِ عدل، به اين معنا، بىتناسبى است نه ظلم.» [5]
شهيد مطهرى در باره معناى دوم، كه در پاسخ بسيارى از اشكالات نقشآفرين است،مىنويسد:
«ب. معناى دوم عدل، تساوى و نفى هر گونه تبعيض است. گاهى كه مىگويند: فلانى عادل است، منظور اين است كه هيچ گونه تفاوتى ميان افراد قائل نمىشود، بنابراين، عدل يعنىمساوات.
اين تعريف نيازمند به توضيح است، اگر مقصود اين باشد كه عدالت ايجاب مىكند كه هيچ گونه استحقاقى رعايت نگردد و به همه چيز و همه كس به يك چشم نظر شود، اين عدالت، عين ظلم است. اگر اعطاى بالسويه عدل باشد
تحقیق در مورد عدالت