مقاله رایگان اصلاح رفتار يا رواج عصبيت

مقاله رایگان اصلاح رفتار يا رواج عصبيت

اصلاح رفتار يا رواج عصبيت؟

در بيشتر خانه‌ها، طوفان‌هائى که بين والدين و کودکان صورت مى‌گيرد، توالى قابل پيش‌بينى و منظمى ندارند. وقتى کودک کارى را اشتباه انجام مى‌دهد يا چيزى را اشتباه مى‌گويد و يکى از والدين با رفتار يا گفتار توهين‌آميزى از خود واکنش نشان مى‌دهد، کودک با گفتار يا رفتارى بدتر، پاسخ مى‌دهد سپس مادر و يا پدر با تهديدهاى فريادآميز يا با تنبيه‌ خودخواهانه با او مقابله مى‌کند و همين‌طور اين مشاجره که در آن، هر يک هرچه مى‌خواهد به ديگرى مى‌گويد، ادامه پيدا مى‌کند. به يک مثال توجه کنيد:

)مريم نه سال داشت و با يک فنجان چاى خالى بازى مى‌کرد.(

– مادر: آخر آن را خواهى شکست، تو هميشه چيزها را مى‌شکني!

– مريم: نه آن را نمى‌شکنم.

درست در همان هنگام، فنجان از دست مريم افتاد و شکست.

– مادر: تو را به خدا نگاه کن، آخر تو چقدر احمقي. دختر! تو همهٔ چيزهاى اين خانه را دارى يکى يکى مى‌شکني.

– مريم: پس تو خودت هم احمق هستي، تو هم ريش‌تراش بابا را شکستي.

– مادر: به مادرت گفتى احمق! تو خيلى بى‌ادبي.

– مريم: خودت بى‌ادبي، تو بودى که اولش به من گفتى احمق.

– مادر: ديگر نشنوم حرفى بزنى‌ها! زود برو از جلو چشم‌هايم گمشو.

– مريم: برو بابا.

مادر که مى‌ديد دختر کوچک او در مقابل قدرت او ايستاده است و مستقيماً مقاومت مى‌کند؛ عصبانى شد و دختر خود را با خشم و غضب کتک زد. مريم که سعى مى‌کرد از دست مادر خود فرار کند، او را به‌طرف در و شيشهٔ اتاق هل داد و شيشه شکست. دست مادر بريد. مريم از ديدن خون وحشت کرد. از خانه بيرون دويد و تا ديروقت، در خانهٔ همسايه ماند. ناگفته پيدا است که همهٔ اعضاء خانواده در اضطراب بودند و آن شب، هيچ‌کس خوب نخوابيد.

اينکه مريم بازى نکردن با فنجان‌هاى خالى را ياد گرفت يا نگرفت، اهميت چندانى نداشت؛ بلکه مهم اين بود که او دربارهٔ خود و مادرش درسى منفى و مخرب آموخت.

اکنون سؤال اين است که آيا اين جدل و مباحثه، ضرورى بود؟ آيا مى‌شد از آن اجتناب ورزيد و آيا ممکن است در اين قبيل حوادث شخصي، عاقلانه‌تر رفتار کرد؟

وقتى مادر فرزند خود را ديد که فنجان را مى‌غلطاند، مى‌توانست آن را از او بگيرد و جانشين مناسب‌تري، مثلاً يک توپ در اختيار او قرار بدهد تا کودک با آن بازى کند. يا وقتى فنجان شکست، مى‌توانست فرزند خود را در جمع‌آورى تکه‌هاى فنجان شکسته يارى کند و همزمان با آن، دربارهٔ فنجان‌ها که به سادگى مى‌شکنند. اظهارنظرها و توصيه‌هائى به او بکند. شگفتى‌اى که از لحن آرام و ملايم مادر پديد مى‌آمد، سبب مى‌شد تا مريم خودش را اصلاح کرده، به خاطر حادثهٔ بدى که به‌وجود آورده بود، عذرخواهى کند. مريم شايد با نبودن داد و فرياد و تنبيه، اين آمادگى فکرى را پيدا مى‌کرد که فنجان‌ها براى بازى ساخته نشده‌اند.

– اتفاقات ناگوار ناچيز و ارزش‌هاى اصلى:

کودکان مى‌توانند از اتفاقات ناگوار اما ناچيزى که روى مى‌دهد، ارزش‌هاى اصلى را ياد بگيرند. کودک ضرورتاً بايد از والدين خود بياموزد که کدام اتفاقات صرفاً ناخوشايند و رنجش‌آور هستند و کدام اتفاقات، غم‌انگيز و فاجعه‌‌آميز. بسيارى از والدين در برابر يک تخم‌مرغ شکسته طورى واکنش نشان مى‌دهند که انگار با ساق پاى شکسته‌اى مواجه هستند و يا با شيشهٔ خرد شدهٔ يک پنجره طورى برخورد مى‌کنند که گوئى در برابر يک قلب خرد شده قرار گرفته‌اند. بدشانسى‌هاى جزئى را بايد از اين طريق به کودکان خاطرنشان کرد: تو باز هم دستکش خود را گم کرده‌اي؟ چه بد شد! آخر ما براى دستکش تو پول داده بوديم. افسوس مى‌خورم، اما خوب، گم شدن يک دستکش هرگز بلا و مصيبت نيست. اشکالى ندارد.

گمشدن يک دستکش و يا پاره شدن يک پيراهن نبايد باعث تندخوئى والدين شود.

فوايد تنبيه

تنبيه به همه صور و اشکالش در تربيت مى‌تواند جارى باشد و البته فوايدى دارد که ذکر همه آنها در اين بررسى ممکن نيست.

اصلاح رفتار

تنبيه اين فايده را بهمراه دارد که کودک را سر عقل مى‌آورد و او در مى‌يابد که عمل خطائى را مرتکب شده و از تکرار آن بايد خوددارى کند. اين امر براى کودکان خردسال حتى به صورت شرطى‌شدن مى‌تواند مطرح باشد.

طفلى که بخاطر خطائي، حتى بدون آگاهى‌داشتن به خطاى عملى تنبيه مى‌شود، براساس اصل شرطى شدن که توسط پاولوف عرضه شده است رابطه‌اى بين عمل و کيفر مى‌يابد. مى‌فهمد هربارى که عمل ناروائى را انجام دهد بايد زجر و رنج آن را تحمل نمايد و به اين نتيجه مى‌رسد که سودش در ترک آن عمل است.

يافتن راه صواب

گاهى تنبيه مى‌تواند وسيله‌اى باشد براى يافتن راه صواب. بدينگونه که کودکى عملى را انجام مى‌دهد، راهى را طى مى‌کند، شيوه‌اى را مورد عمل قرار مى‌دهد و بدان خاطر تنبيه مى‌شود. خودبخود به اين نتيجه مى‌رسد که آن اه قابل ادامه و تکرار نيست و براى مصون ماندن از تنبيه ناگزير بايد شيوه ديگري، و يا راه ضدّى را در پيش گيرد.

اثر بخشى فورى

از فوايد تنبيه اثر فورى آن برروى فرد است. کودکى را در نظر آوريد که در خانه يا مدرسه شرارت مى‌کند، مزاحم ديگران است، سروصدا به راه انداخته و براى ديگران صدمه آفريده است با لجبازى‌هاى خود در خانه آتش‌افروز کرده و براى ديگران رنج مى‌آفريند.

شايد شور و آشوبى که او به پا کرده اجازه نمى‌دهد که کودک بخود آيد و دست از عمل ناروايش بردارد. در چنين صورتى يک سيلى يا يک ضربه مى‌تواند محيطى را ساکت و آرام کند. جلوى آشوب و آتش‌ افروزى‌هاى او را بگيرد. و مجالى براى مربى پديدآورد که بتواند اوضاع را سروسامان دهد و يا حرف خود را بزند. ) البته بايد ديد آيا چنين شيوه‌اى درست و بمورد است يا نه(.

تضعيف رفتار

تنبيه در مواردى مى‌تواند نقش ضعيف‌ کننده‌اى را براى رفتار کودک ايفا کند. چه بسيارند تمنياتى که در افراد وجود دارند و ترس از تنبيه و مجازات نمى‌گذارد که کودک آن عمل را انجام دهد و يا چنين ترسى سبب مى‌شود که او آن خواسته را به عقب اندازد و يا در اجراى آن کمى سست و سهل‌تر عمل کند.

رعايت اين امر سبب مى‌شود که کودک تدريجاً نسبت به آن رفتار بى‌اعتنا شده و آن چنان نباشد که خواسته دل را آزادانه و بى‌پروا برآورده سازد. براين اساس تنبيه گاهى مى‌تواند رفتار را تعديل کرده و زمانى حتى ريشه رفتار ناروائى را در درون بخشکاند.

ايجاد بيدارى

تنبيه گاهى آدمى را بخود آورده و بيدار مى‌کند، به عبارت ديگر عامل هشداردهنده و بيدارى آفرين است. ممکن است کودک در لحظه تنبيه عمل مربيه را غيرعادلانه و ناروا بداند ولى پس از آن، مخصوصاً بهنگامى که لحظاتى تنها باشد بخود ايد و دريابد که عملش مطبوع و مناسب نبوده و هشيار گردد.

اين امر بويژه در موقعى رخ خواهد داد که والدين و مربيان در حين تنبيه عمل ناروايش را به رخ او کشيده و تفهيمش کنند که چرا او را تنبيه مى‌کنند. و يا عواقب سوء و ناميمون عمل او را گوشزد کرده و به او تفهيم نمايند که در صورت تداوم ارتکاب چه عوارض سوئى متوجه او مى‌شود.

تشديد رفتار

اين هم فايده ديگر تنبيه است که مى‌تواند عامل تحريک کودک براى انجام رفتارى با شدّت و رغبت بيشترى باشد. بعنوان مثال مى‌گوئيم:

کودکى در حد معينى وقت‌گذارى کرده و به درس و مشق و مطالعه‌اش مى‌پردازد. نمره مطلوب را نمى‌آورد. تذکّرات والدين و مربيان د اصلاحش مؤثر واقع نشده و سرانجام تنبيه مى‌شود. اين تنبيه در حقيقت او را به اين انديشه وامى‌دارد که کار و تلاش او براى دستيابى به چنان مقصد کافى نبوده و بايد فعاليت بيشترى را از خود بروز دهد. براين اساس تنبيه براى او نقش محرکى را ايفا کرده که او عمل و کار خود را بيشتر و فعاليت خود را تشديد کند.

مقاله رایگان اصلاح رفتار يا رواج عصبيت

پاسخ دهید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.